تنها گوشهای نشستم و فکر میکنم به یه چیزایی. در این اوضاع اصلا دوست
ندارم کسی بیاد و سر صحبتو بخواد باهام باز کنه حتی سلام کردن دوستانم هم
برام زجرآور میشه و به زور جواب سلامی از دهنم بیرون میکشم تا بیادبی
روا نداشته باشم.
حالا یکی از دوستان از در سایت وارد شد من رو که دید ظاهرا کمی از قبل خوشحالتر شد ولی من چه؟ نارحتتر شدم. گفتم که، حوصله رفقا را هم ندارم تو این مواقع. اومد پیشم سلام کرد منم جوابشو دادم و بلند شدم رفتم بیرون. فکر کنم آدم که زیاد با خودش باشه شنیدن صدای بقیه براش سخت میشه.
حالا یکی از دوستان از در سایت وارد شد من رو که دید ظاهرا کمی از قبل خوشحالتر شد ولی من چه؟ نارحتتر شدم. گفتم که، حوصله رفقا را هم ندارم تو این مواقع. اومد پیشم سلام کرد منم جوابشو دادم و بلند شدم رفتم بیرون. فکر کنم آدم که زیاد با خودش باشه شنیدن صدای بقیه براش سخت میشه.