نمیدانم کلماتی که اینجا مینویسم توسط چه کسی خوانده میشود، و چقدر این کلمات را اینطور که من کنار هم چیدمشان دوست خواهد داشت، ولی به هر حال بهتر که نمیدانم چون این یک جا را میتوانم با خیال راحت آن باشم که هستم. آدمها اطرافم نیستند تا ناراحتشان کنم، خوشحالشان کنم، در نظر آنها مناسک دوستی و رفاقت را به خوبی به جا بیاورم یا نیاورم، در نظر آنها آدم بیاخلاق باشم یا با اخلاق، با وفا باشم یا بی وفا، با سواد باشم یا بیسواد، خلاصه نگران باشم که آن هستم که ذهن آنها یاد گرفته دوست داشته باشد یا نه و هر لحظه در اندیشه باشم که نکند آنم که آزار میدهد خاطرشان را. پس این یک پناهگاه را نگاه خواهم داشت تا روزهایی بیایم و دور از قابهای دیگران قاب خودم را بگذارم وسط و خودم را در آن رسم کنم و به آن نگاه کنم تا فراموش نکنم که هستم و فراموش نکنم دیگران هم خودی دارند مستقل از من و تمام عالم، و در این دنیا قرار نیست همه یک چیز باشیم در شکلها و رنگهای مختلف.
- ۱ نظر
- ۳۰ دی ۹۸ ، ۱۷:۰۵