بهم میگه حس عقب ماندگی دارد و فکر میکند که چند صباحی است در جا مانده و
در سکون در حال گندیدن است باتلاقی شده که دارد خودش را میبلعد. میخواهد
جریان داشته باشد، کم و زیادش برایش مهم نیست فقط میخواهد راهی پیدا کند
هر چند باریک. فعلا میخواهد باتلاقی که اول خود را میبلعد نشود و
حوضچهای بیمصرف باقی بماند تا که روزی آن جوی باریک را رودی کند پر آب و
قلب اقیانوس را هدف بگیرد.